سازمان تروریستی القاعده و سئوالهای بی پاسخ امپریالیسم آمریکا

حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به برجهای دوقلوی آمریکا موجب لشکرکشی های جدید آمریکا به اقصی نقاط دنیا گردیده است. از آن پس نام سازمان القاعده بیش از پیش بر سر زبانها افتاده و به بهانه سرکوب این سازمان بود که آمریکا تعرض جدیدی رادر دنیا آغاز کرد.

تاکنون جریانات مختلفی درباره ارتباط بین سازمان تروریستی القاعده و آمریکا مسائلی را طرح کرده اند. اگر چه ارتباط بین آمریکا والقاعده قبل از حمله ۱۱ سپتامبر از دید مردم جهان پنهان نبوده است. چراکه بن لادن و سازمانش سالها در ارتباط تنگاتنگ با آمریکا برعلیه دولت وقت افغانستان و شوروی آن روزگار می جنگیدند. علاوه براین هنگامیکه طالبان در افغانستان قدرت را گرفت و به پایگاه اصلی بن لادن تبدیل شد ، به جز آمریکا ویکی دو کشور دست نشانده آنها هیچ کشور دیگری حاضر نشد این جریان تروریستی را به رسمیت بشناسد.

نباید فراموش کنیم که سابقه اعمال تجاوزکارانه آمریکا و استفاده از سازمانهای تروریستی نظیر القاعده به قبل از واقعه ۱۱ سپتامبر باز می گردد. درواقع حمله تروریستی ۱۱ سپتامبرجوازی برای آمریکا صادر کرد تا از آن پس این کشور بی پرواتر از گذشته دنیا را به جولانگاه اهداف استثماری خود تبدیل کند. بطور مثال:

افغانستان در دهه ۸۰ و ۹۰ قرن بیستم ... بوسنی و کوسوو در دهه ۹۰ قرن بیستم ...عراق در سال ۲۰۰۳، لیبی در سال ۲۰۱۱ ... سوریه در سال ۲۰۱۲ و ... در همه درگیری ها و تنش های نظامی در هر کدام از این کشورها، ایالات متحده امریکا و سازمان ارتجاعی، بنیادگرا و جنایتکار القاعده (و یا یکی از سازمانهای وابسته اش) در جبهه مشترک قرار داشته اند.

کاملا واضح است که کشورهای فوق بطور کامل از سیاست خارجی آمریکا تمکین نکرده اند وبه نحوی در برابر «نظم نوین جهانی» قد علم کرده بودند. هرچند مقاومت بیشتر این کشورها کمتر جنبه ترقی خواهی داشته و بیشتر با هدف حفظ قدرت صورت گرفته است.

با توجه به عملکرد آمریکا درسالهای گذشته بویژه پس از۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ، این سئوال مطرح می شود که اگر دشمن اصلی «تروریسم رادیکال اسلامی» است:

چرا امپریالیسم امریکا میلیاردها دلار برای تضعیف سازمان آزادیبخش فلسطین اختصاص می دهد. چرا برای سرنگون ساختن رژیم های لائیک چون عراق، لیبی، و شبه لائیکهایی نظیر مصر ، تونس و هم اکنون سوریه پافشاری می کند ، قدرت دولتی از یک سیستم لائیک در ترکیه را به جریان اسلام گرای رجب طیب اردوغان می سپارد و در راستای بقدرت رساندن مرتجع ترین قشر مذهبی در لیبی ، مصر و سایر کشورهای یاد شده ، خون صدها هزار تن از مردم این کشورها را به زمین ریخته و می ریزد؟

عدم پاسخگویی به اینگونه سئوالها موجب شده است تا رژیمهایی نظیر رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی ایران نیز این وضعیت را به سود خود تجزیه و تحلیل کنند. سران رژیم جمهوری اسلامی بارها عملیات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱را به خود آمریکا نسبت داده اند، هرچند برای اثبات این ادعا هیچگونه دلیل و یا سندی ارائه نداده اند. آنها این گفته ها را بدون وقفه تکرار می کنند تا بدین وسیله خودرا«ضد امپریالیست» جا بزنند و به سرکوب بیشتر آزادیخواهان ایران بپردا زند.
درحالیکه آمریکا حاضر نیست دراین باره هیچگونه توضیح اغنائی در اختیار جامعه جهانی قرار دهد، عملکرد این کشور باعث شده است تا روز بروز سئوالهای بیشمار دیگری در اذهان عمومی نقش بندد. از آن جمله است :

چرا نزدیک ترین متحدان دولت واشینگتن در منطقه خاورمیانه، رژیم های ارتجاعی و اسلامی چون عربستان سعودی، قطر، کویت، اردن و بحرین می باشند؟ بحرین، کشوری که بزرگترین پایگاه دریایی امریکا در منطقه در آن قرار دارد و قطر و عربستان سعودی که همسو با سیاست های سازمان اطلاعاتی امریکا ـ سیا، به سازمان های وابسته به القاعده در اقصی نقاط جهان چون لیبی و امروز سوریه، کمک های نظامی و مالی می نمایند.
و اگر مقوله دمکراسی واقعا برای امپریالیسم امریکا عزیز است، چرا تمام متحدین امیرنشین وی در منطقه، پیرو قوانین ارتجاعی و قرون وسطائی اسلامی هستند؟

و باز اگر دشمن اصلی همچنان «تروریسم رادیکال اسلامی» است، چرا در سال ۲۰۰۸، امپریالیسم امریکا از اعلام استقلال یک جانبه کوسوو (۹۰ درصد مسلمان و به یقین مافیایی ترین دولت حاضر در جهان) از صربستان حمایت نمود؟ این اعلام استقلال به حدی غیرقانونی و ساختگی بود که تاکنون بیش از نیمی از کشورهای جهان از شناسایی این رژیم مافیایی و گانگستری امتناع نموده اند.

چرا ایالات متحده، از کاندیداتوری دولت کوسوو و سازمان آزادیبخش کوسوو ALK برای عضویت در سازمان نظامی ناتو و اتحادیه اروپا حمایت می نماید؟ سازمان آزادیبخش کوسوو ALK ، که قدرت را در این کشور در دست دارد و به تجارت مواد مخدر، اعضای بدن و زن و کودک در جهان شناخته و محکوم شده است. برای اطلاع بد نیست بدانیم که ALK بین سالهای ۲۰۰۰ ـ ۱۹۹۸ در لیست سازمان های تروریستی تنظیمی وزارت امور خارجه امریکا قرار داشت. در پایان سال ۲۰۰۲، سیاست مدیترانه ای امریکا تغییر نمود. به موجب سیاست جدید، سازمان مافیایی و جنایتکار ALK از لیست سازمان های تروریستی خارج و در لیست متحدین نزدیک رژیم واشینگتن قرار گرفت. دلیل تغییر سیاست سابق، قرار گرفتن کوسوو بر سر راه پروژه احداث لوله نفت و گاز دریای خزر ـ اروپا و احداث پایگاه نظامی مهم در این کشور بود. نام این پایگاه نظامی بوندستل Boondsteel است. در نوامبر ۲۰۰۵، Alvaro Gil Robles فرستاده ویژه شورای اروپا در خصوص حقوق بشر، بعد از بازدید از پایگاه بوندستل، اعلام داشت: «پایگاه بوندستل، پایگاه گوانتانامو در ابعاد کوچکتر می باشد.»

اگر دشمن اصلی، واقعا «تروریسم رادیکال اسلامی» است، چرا ایالات متحده به عنوان جاده صاف کن شورشیان اسلام گرای لیبیایی عمل می کند؟ اسلام گرایان القاعده ای که هم اکنون برای استقرار یک رژیم اسلام گرای رادیکال مرتکب هر گونه جنایتی می شوند.
چرا مسئولان امپریالیسم امریکا به طور بی وقفه، دم از حقوق بشر می زنند و همزمان از شورشیان مسلمانان القاعده ای لیبیایی حمایت قاطع می نمایند؟

در خاتمه برای پی بردن به ماهیت واقعی سیاست خارجی امپریالیسم امریکا، باید مقولات جنگ علیه تروریسم، دمکراسی ـ آزادی ـ احترام به حقوق بشر، دفاع از حقوق مردم لیبی، عراق و ... را فراموش کرد. واقعیت این است که در سیاست خارجی امپریالیسم امریکا همانند سیاست داخلی اش هیچگونه گرایشی به دفاع ازحقوق ومنافع مردم ، دمکراسی ، آزادی و ..... دیده نمی شود.سیاست خارجی امپریالیسم آمریکا تنها براساس اعمال سلطه برجهان ، به هرقیمت و بدون رعایت حداقل اصول حقوقی و اخلاقی تنظیم و اجرا می گردد.